ضربات عاشقی



سلام دوباره من اومدم با یکارتن حرف که میخام براتون بنویسم اگه همت کنم،خوب عیدیا شرکتو ریختن و من الان حکم یه بچه پولدارو دارم اابته برای یهفته بعدش دوباره به حالت تدافعی برمی‌گردم منم و دنیایی چاله که نمیدونم بااین حقوق و عیدی کدومشو پر کنم که هر کدومو پر کنم بیقش منو سرویس میکنه! نمیدونم شماها هم مثل منید یا نه اما من وقتی مثل الان یکم تو لکم هدفونمو در میارم از جیبمو همینطور که هواسم به جنسای مغازه هست توی خیالات خودم غرق میشم.به عشقی که از دست دادم به
سلام امروز موقع ظهر تو اضافه کاری بودم،هر چند دلم میخواست نماز جمعه رهبری رو برم تهران اما نشد به لطف رادیو همشو گوش دادم. چقد قلبم تو سینه آب شد وقتی صداش میگرفت.دوسش دارم من راستی هفته قبل یخواستگاری رفتم دختر خانوم بهم گفت بسیجی هستی انگاری اره؟خودشم چادری بودا منم جواب دادم بله من بسیجیم البته اگه لیاقتشو داشته باشم وگرنه ادعا شو که خیلیا دارن.ازم بزرگتر بود دختره دوسالی،تنها نکته منفی که باعث شد جلسات خواستگاری رو ادامه ندم همینم بود که فکر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

دورکن اقساطی Wildtree باغ بلور آسمـان مـال مـن اسـت آغوشی کودک اهل قلم مکتب العقیله پایگاه اطلاع رسانی روستای قوژد nooyandarb